Web Analytics Made Easy - Statcounter

سیدمحمد حسینی معاون رئیس جمهور با خانواده شهیدان افراسیابی و حسینجانی که به ترتیب ۵ و سه فرزند خود را در راه دفاع از میهن اسلامی و آرمان‌های انقلاب تقدیم کرده اند، دیدار و صبر و استقامت مثال زدنی آنان را جلوه‌ای بی‌بدیل از فرهنگ ایثار و پایداری در مسیر حق و عدالت دانست و از آنان قدردانی کرد.

حسینی در دیدار خانواده گرامی شهیدان امیر، رضا، اسماعیل، جواد و ابراهیم افراسیابی و نیز مادر و پدر بزرگوار شهیدان محمدرضا، محسن و عباس حسینجانی در فضایی گرم و صمیمی پای درد و دل آنان نشست و اطمینان داد که دغدغه‌های فرهنگی و اجتماعی آنان را پیگیری کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

معاون رئیس جمهور در این دیدار‌ها با تجلیل از رشادت و جانفشانی شهیدان افراسیابی و حسینجانی افزود: مردم ایران عزت و سرافرازی خود را مدیون ایثار و از خود گذشتگی شهیدان و صبر و صلابت خانواده بزرگ شهدا می‌دانند و همواره قدردان این عزیزان هستند.

حسینی با تاکید بر اینکه نباید در پیچ و خم‌ها و دلمشغولی‌های زندگی، عیادت از والدین و خانواده شهدا فراموش شود، تصریح کرد: اعضای دولت و به ویژه شخص رئیس جمهور محترم به حضور در جمع خانواده شهیدان تاکید و اهتمام دارند و از هر فرصتی برای دیدار با خانواده شهدا استفاده می‌کنند و اساساً مسئولان از دیدار و گفتگو با والدین شهدا انرژی و روحیه می‌گیرند و برای تلاش و خدمت بیشتر به مردم مصمم‌تر می‌شوند.

معاون رئیس جمهور با گرامیداشت یاد و خاطره دلیر مردان عرصه عشق و ایثار و جانفشانی‌های شهیدان والامقام افراسیابی و حسینجانی افزود: دولت خود را موظف می‌داند نام و یاد شهیدان را در جامعه زنده نگه دارد و در مسیر شهیدان گام بردارد.

حسینی همچنین با گلایه از کم کاری در ثبت و انتشار خاطرات مربوط به شهیدان افراسیابی و حسینجانی از مسئولین مربوطه خواست با جدیت این کار را انجام دهند.

در این دیدار والدین و اعضای خانواده افراسیابی و حسینجانی با قدردانی از حضور معاون رئیس جمهور در منزل خود، دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی خود در زمینه صیانت از اصول و ارزش‌های اسلامی را با او در میان گذاشتند و خواستار توجه جدی‌تر دولت به جوانان شدند.

امیر افراسیابی بزرگترین فرزند خانواده افراسیابی، متولد ۱۳۲۹ بود که در عملیات رمضان در سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید. رضا افراسیابی دومین فرزند پسر خانواده و متولد سال ۱۳۳۳ در عملیات مرصاد شیمیایی و در سال ۱۳۷۳ به شهادت رسید.

اسماعیل سومین فرزند خانواده متولد سال ۱۳۳۷ در عملیات فتح المبین سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید. جواد نیز چهارمین فرزند خانواده بود که در ۱۳۳۸ به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۱ در پنج‌وین عراق به شهادت رسیدند.

ابراهیم افراسیابی نیز آخرین فرزند این خانواده پر افتخار بود که در سال ۴۵ به دنیا آمد و در ۲۲ بهمن ۵۷ و در سن ۱۳ سالگی به دست دژخیمان رژیم ستمشاهی به فیض شهادت نائل و اولین شهید خانواده افراسیابی بود.

محسن و حبیب افراسیابی هم هر دو مدال پر افتخار جانبازی را به گردن آویخته اند.

در خانواده حسینجانی نیز شهید محمدرضا در سال ۶۲ در ۱۸ سالگی در منطقه پنج‌وین عراق و شهید مجتبی حسینجانی در سال ۶۳ در ۱۵ سالگی در منطقه فاو و شهید عباس حسینجانی در سال ۶۵ در عملیات کربلای ۵ و در ۱۹ سالگی در منطقه شلمچه به فوز عظیم شهادت نائل آمدند.

باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی دولت

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: سید محمد حسینی معاون رئیس جمهور خانواده شهدا معاون رئیس جمهور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۷۱۳۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!

 عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ 

  ما - والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم - با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و هم‌دلی با گروگان‌گیران که برخی از مدارس ابتدایی‌اند.  

   این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را  نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند. 

  در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسه‌ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می‌پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه‌بار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیل‌کرده‌اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکی‌اش به تاراج رفته بود!  از این رو 7 نکته را در زیر یادآور می‌شوم:

۱. اگر پدران سنت‌زده ما خطاب به معلمان می‌گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان‌اش مال من! " ؛ این روز‌ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر  برخوردها را به مدارس فرزندان‌شان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!

۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه)  و غیره.

اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند!  از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!  


۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست! 

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد ! 

۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!

  ۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است! 

   پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پدیده Disinfomedia؛ تهدیدی در خلأ آموزش سواد رسانه‌ای آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی؟!

دیگر خبرها

  • استفاده از تمام ظرفیت‌ها برای خدمت به خانواده شهدا
  • دیدار با خانواده‌های معظم شهدا به مناسبت هفته کار و کارگر
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
  • دشمن در حال ترویج معضل بی هویتی در جامعه است
  • جوانان و نوجوانان هدف ترویج معضل بی هویتی قرار داده شده اند
  • لزوم حمایت بیشتر مسئولان از کارگران در شرایط جنگ اقتصادی
  • معاون رئیس جمهور: پرورش در مدارس مورد کم توجهی قرار گرفته است
  • خانواده‌های شهدا سنگربان انقلاب هستند
  • غفلت از سرکشی به والدین شهدا پذیرفتنی نیست
  • دیدار مسئولان خوروبیابانک با خانواده شهید حسین ایرانی